گالری رویاهای من

ای شب یلدا

کوتاه بیا

دلم تاب

این همه انتظار

را ندارد

شب یلدا را بر همه شاعرین گرامی تبریک عرض می کنم

معین کریمی

بارون نمناکُ چشمای غمناکُ
بی تو چه باید کرد
دستای سردُ لحظه ی پر دردُ
بی تو چه باید کرد
عکسای رو میزو یک قهوه ی سردو
بی تو چه باید کرد
سیگار تو دستُ شبهای ممتدُ
بی تو چه باید کرد
آهنگ رو تکرار بغض پر از آوار
بی تو چه باید کرد
سوزی که جا مومنده رو قلب متروکم
خودت بگو اینبار بی تو چه باید کرد
عطر خوش موهات هنوزم اینجاست
این مستی هر شب با یک بغل رویا
بگو که بعد از تو
دیگر چه باید کرد
خونه ی بی روحُ سازی که شکسته
چشم به راه مانده با قلبی یخ زده
بگو چه باید کرد
بگو چه باید کرد




معین کریمی - زمستان 96

یک نوشیدنی گرم

یک هوای دلچسب

و نم نم بارون

همه انتظارت را می کشیم...

معین کریمی - انتظار

عاشق که بشی حالت حال ِ دل مجنونه

دست خود آدم نیست فکرت همه جا اونه

عاشق که بشی مست بوی نمه بارونی

چشماتو که میبیندی تو خاطره هات اونی

ترانه سرا : عاطفه حبیبی

دوباره خزون رفتنت را خواب دیدم

دوباره نقش تصویر تو را بر دل این خانه کشیدم

دوباره صدایت زدم، پاسخی ندیدم...

تا که از خواب پریدم، جز تنهایی خویش هیچ ندیدم

معین کریمی - آذر 97 - بداهه

امروز روز میلاد من در من است

آمده ام هیچ و پوچ دنیای خود را

قلم زنم بر دفتر خویش

آمده ام دفتر بی برگی روبه رویم

و آینه ای که گم کرده من را در خود

امروز روز تغییر من در من است

آمده ام کفش آهنی به پا دارم

من دنیای دیروز خود را بر دوش دارم

لابه لای خاطرات خاک گرفته

آمده ام دنیای جدید آغاز کنم

97/9/9  روز تولدم

معین کریمی

از میوه ی حوایی تو سیر نخوردیم و شد از یاد ، بگو سیب

در یاد تو مانده است بهشتی شده بر باد ، بگو سیب

من ماندم و این جرم قشنگ ، آدم عاشق

عشق من عجب معرکه ای کرد در آن واد ، بگو سیب

یک بار دگر باید از این ناله هراسید!!

میگریم و آهم بکند عرش ز بنیاد ، بگو سیب

من درد شدم با تو بمانم که تو رفتی…

بیهوده تصور نکن از خاطر من میشوی آزاد ، بگو سیب

لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم

یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیب…

متین فروزنده

آری..

می شود گاهی در خیال مست شد..

میان دو درخت تابی تکان داد..

ستاره ای را به سقف آسمان چسباند..

خواب دید و زیر باران رقصان شد..

مهتا خلخالی

از همان روزِ نخست

هر که ما را می دید

خودبخود می خندید !

غافل از اینکه اگر طعمه یِ ببری بشویم

می دانیم

که چه باید بکنیم !

م جعفری

گاهی برای کشیدن فریاد

هزاران پیکاسو هم کافی نیست....

تو خنده هات آرامشه رنگه صدات نوازشه
چی بین ماست که بین منو عشق قد یه آه ام فاصله ای نیست

هر اتفاقی رخ بده بازم بین منو تو هیچ گله ای نیست

چشمای تو تعریفی از زیبایی بی حد و مرز زیبایی تو فرصت نمیده نگاه من جز تو رو ببینه
هر جایی باشم هر جا که باشی عوض نمیشم حالم همینه

میدونم که دنیا خیلی بی رحمه رو قلبه هر دیوونه ایش یه زخمه
ای کاش ترسه جدایی با ما نبود حاله ما رو اونیکه عاشقه میفهمه

لینک دانلود در ادامه مطلب...

درد واژه ای در من

عشق واژه ای در تو

بیا با هم معامله کنیم...

من دردهایم را نقاشی می کنم

و تو در عمق سکوت نقاشی هایم،

عشق را فریاد بِکش...

دلنوشته بداهه - مهر 97 - معین کریمی

جهت نمایش در سایز اصلی آن را ذخیره کنید

بقیه تصاویر در ادامه مطلب...

به دنبالت کجا گشتم
نبودی و من پیر گشتم

تمام راه و رفتم
اما به دنبال تو گشتم

تو فرسنگ ها از من دور بودی
تو با این دل خیلی سرد بودی

دلم دلتنگ یاد و خاطرت شد
دوباره این زمستون باورم شد

تموم لحظه ها رو گشتم اما
نشد پیدا کنم آرامشت را

شمردم باز تموم لحظه هارو
تمام این غم تنهایی ها رو

شمردم شاید اینبار بیایی
سه سال و اندکی ست اینجام بیایی

سه سال معین کریمی

پ.ن1 : فرد داخل عکس خودم

پ.ن2 : جزو اولین سروده هام

جهت نمایش در سایز اصلی آن را ذخیره کنید

دل بریدی جانا
دل بریدن حق است؟

بگو حضرت عشق...
بی وفایی حق است؟

این جدایی حق است؟
این تجرد حق است؟

دوری از عشق توو
دوری از عشق منو

این غریبی حق است؟
دل شکستن حق است؟

پ.ن: تجرد = تنهایی و گوشه گیری

معین کریمی - حق است؟ - آبان 97

Anlarsın…
می فهمی
bir sevda geçti başımdan,
یک عشق از سرم گذشت (دچار یک عشق شدم)
geçti gitti bi sürü yalandan,
گذشت و رفت از میان یک دسته دروغ
yaşatır hayat yarasıyla,
حیات با زخماش به آدم زندگی می ده
kalan kalbin yarısıyla …
با نصف قلبی که مونده …

بقیه متن و لینک دانلود در ادامه مطلب...