به دفتر خاطرات مجازی من خوش آمدید

جمعه 13 مهر 1397 ساعت: 15:14
نویسنده : معین کریمی

دانلود رمان مسافر کوچه های عاشقی نوشته عاطفه منجزی

معرفی کتاب مسافر کوچه های عاشقی

این داستان درباره ی دختریست که ازدواج غیابی انجام می دهد و بعد از آن به آمریکا نزد شوهر ندیده اش می رود غافل از اینکه شوهرش او رو نمی خواسته و مثل یه همخونه با او زندگی میکند و...

از متن کتاب:

از صدای ریزش تند باران بیدار شدم. چشم‌هایم را باز کردم. نگاهم به دانه‌های درشت باران پشت شیشه ثابت ماند. هیچ چیز را به یاد نمی‌آورم. اضطرابی گنگ از دلم می‌جوشد و به مغزم هجوم می‌آورد. کجا هستم؟ این جا چه می‌کنم؟ برقی در آسمان می‌درخشید و بعد صدای رعد. از جا پریدم ودوباره حوادث چند ساعت گذشته در ذهنم جان گرفت. روشن و واضح مثل فیلمی بر پرده سینما. بی حال روی تخت نشستم و پاهایم را آویزان کردم. نگاهم به ساعت دیواری افتاد. نیمه شب بود و من غرق در افکار تیره تر ازشبم. حالا چه کنم؟

دانلود و ادامه متن در ادامه مطلب...



:: موضوعات مرتبط: داستان و کتاب داستان بلند
:: برچسب‌ها: عاطفه منجزی مسافر کوچه های عاشقی کتاب رمان کتاب رمان داستان داستان بلند عاشقانه کتاب عاشقانه رمان عاشقانه ادبیات کتاب رمان book story long story story book love book romance book


سه شنبه 10 مهر 1397 ساعت: 11:7
نویسنده : معین کریمی

کوتاه ترین داستان ترسناک

(در زدن) نام داستان کوتاه تخیلی ایست که فردریک بروان در سال ۱۹۴۸ نوشته این داستان با دو جمله دلهره آور شروع می شه، که خود این دو جمله یک داستانک به حساب می آیند

کوتاه ترین داستان ترسناک دنیا

(The last man on earth is sitting alone in his room and all of a sudden a Knock on the door)
«آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند...!؟»



:: موضوعات مرتبط: داستان و کتاب داستان کوتاه
:: برچسب‌ها: داستان کوتاه داستان کوتاه ادبیات ترسناک داستان ترسناک کتاب کتاب داستان book story book short story story


یک شنبه 18 شهريور 1397 ساعت: 9:29
نویسنده : معین کریمی

نقد و بررسی شعر "چو بخت عرب بر عجم..."

مدتی است در فضای مجازی این شعر دست به دست شده و از سروده های فردوسی نامبرده شده به بررسی این شعر می پردازیم

چو بخت عرب بر عجم چیره گشت همه روز ایرانیان تیره گشت
جهان را دگرگونه شد رسم و راه تو گویی نتابد دگر مهر و ماه
ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خوار گشت و هنر شد وبال به بستند اندیشه را پر و بال
جهان پر شد از خوی اهریمنی زبان مهر ورزیده و دل دشمنی
کنون بی غمان را چه حاجت به می کران را چه سودی از آوای نی
که در بزم این هرزه گردان خام گناه است در گردش آریم جام
به جایی که خشکیده باشد گیاه هدر دادن آب باشد گناه
چو با تخت منبر برابر شود

همه نام بوبکر و عمر شود

ز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده است کار
که تاج کیانی کند آرزو تفو برتو ای چرخ گردون تفو

دریغ است ایران که ویران شود

کنام پلنگان و شیران شود
 

آیا شعر بالا از حکیم ابوالقاسم فردوسی است؟

نقد و یررسی این شعر را در ادامه مطلب بخوانید...



:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران و ترانه سرایان دانستنی های موسبقی
:: برچسب‌ها: فردوسی حکیم حکیم ابوالقاسم فردوسی شعر ادبیات شعر کهن اشعار کهن چو بخت عرب بر عجم چیره گشت بخت عرب عرب حقیقت اشعار حقیقی شاعرانه


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 47 صفحه بعد

کد پربازدیدترین



اکانت ما در شبکه های اجتماعی :

اکانت ما در فیسبوک اکانت ما در اینستاگرام اکانت ما در Pinterest کانال ما در تلگرام